یادداشت شماره33

ساخت وبلاگ
ساعت 4 امتحان آیین نامه داشتم

من که هر روز یکی دوبار میرفتم حموم از دیروز همه چیو تعطیل کرده بودم که مثلا بخونم

حتی چند روزی میشه حلقه هم نزدم باشگاهم نرفتم!

ولی آخرش چی شد؟ بازم دیشب تا ساعت2 داشتم قوانین مزخرف راهنمایی رانندگیو میخوندم! 

رفتم امتحانمو دادم برگمو دادم اومدم بیرون بابا منتظرم بود گفت چطور بود؟

منم گفتم باید چند دقیقه صبر کنیم امضا کنه 

دیدم خیلی دیر میشه آخه ساعت  5 بود و من هنوز تو آموزشگاه بودم در صورتی که قرار بود پنج و نیم بریم دعای عرفه

به بابا گفتم بریم ولش کن اینو

شماره یکی از بچه ها رو گرفتم که بعدا بپرسم چی شد نتیجه

چند تا سوالو شک داشتم بعید میدونستم قبول شم اعصابم بهم ریخت گوشیمم شارژ نداشت برگشتم خونه گوشیمو گذاشتم حالت پرواز و زدمش شارژ اینطوری زودتر شارژ میشد

یکم طول کشید تا مامان آماده شد میخواستیم بریم با خودم گفتم فقط یه بار دیگه چک میکنم گوشیمو 

تا حالت پروازشو برداشتم یه شماره ناشناس زنگ زد گفت از آموزشگاه رانندگی زنگ میزنم خانوم قبول شدین تشریف بیارین مهر و امضا بزنین بعد برین!

یادداشت های یک دختر منوجانی...
ما را در سایت یادداشت های یک دختر منوجانی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,شماره, نویسنده : 2manoojan20f بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 1:19